اعظم شیروانی هستم لیسانس مهندسی نرم افزار دوران بچگیم همش تو باغچه مادرجونم گذشت میون گل و درخت و پروانه و سنجاقکا از وقتی رفتم مدرسه هر سال تابستون یه کلاس هنری میرفتم یه سال گل چینی یه سال کار با چوب یه سال چرم دوزی یه سال خیاطی خلاصه گذشت تا رفتم دبیرستا ن رشته ریاضی همه میگفتن برو هنرستان ولی جو اون روزا باعث شد فکر کنم موفقیت فقط تو دکتر مهندس شدنه!!! بعدشم که رفتم دانشگاهو مهندسی کامپیوتر... رشتمو خیلی دوس داشتم ولی آخرش ته دلم اون حال خوبی که با انجام کارای هنری داشتمو با پشت سیستم نشستن نداشتم تابستون ترم آخر شد... درستش این بود بشینم پروژه پایانیمو تکمیل کنم ولی به جاش رفتم کلاس ربان دوزی